::  متن کامل در ادامه مطلب ::

دیدی یه روزایی توی زندگی یهو بغض گلوتو میگیره و میخوای قورتش بدی تا بهتر شی ولی می بینی بدتر دلت هم گرفت؟ من این روزا میرم سراغ آهنگایی که دوسشون دارم و شروع میکنم پشت هم گوش دادن و فکر کردن...

معمولن هم یهو به خودم میام و میبینم یه آهنگ صدها بار پشت هم پلی شده و اصلن حواسم نبوده که زمان چطور گذشته! نمیدونم شاید محو آهنگ و خاطراتی که باهاش دارم میشم یا محو فکرام ! آخه میدونی که خودت، بعضی خاطرات و حال ها بدون آهنگ اصن نمیشه! مخصوصن وقتایی که دلت گرفته و میخوای آهنگی که آرومت میکنه رو گوش کنی.

 اصن رسمش اینه که واس سفر به گذشته ها و خاطراتت آهنگ گوش کنی . به هرحال هر چیزی رسم و رسومی داره دیگه! ...

 

 

 

میدونی، وقتی میبینی آدما به جای دوست داشتن و کمک کردن به هم فقط به هم ضربه میزنن و پشت همو خالی میکنن، وقتی دوستت پاش درد میکنه ولی تو پله هارو با سرعت بالا میری و وقتی میرسی به آخرین پله و برمیگردی میبینی اون تازه تا وسط راه اومده و به خودت نمیگی کاش پا به پاش اومده بودم، وقتی میتونیم پای درد و دل هم بشینیم ولی وقت نداریم و از کنار هم میگذریم، وقتی از مهربونی های هم تشکر نمیکنیم و فکر میکنیم وظیفس و یادمون میره.

وقتی توی چشام نگاه میکنی و میبینی غصه داره ولی جای اینکه بم بگی حرفای دلتو بزن , شروع میکنی به خندیدن و قهقه کردن و ... کار من و شایدم خودت از خندیدن گذشته و یه جورایی با خندیدن قهریم. منم دوس دارم بخندم اما نمیشه ...

وقتی داریم باهم توی جاده میریم ولی به جای اینکه الان که داریم باهم این جاده رو میریم ازش لذت ببری همش فکر رسیدنی...
دیدی وقتی دنیا اینجوریه دنیات چه طوری میشه؟ روزای زیادی پیش میاد که دلت میگیره. دیگه هیچ حسی به آدمایی که از کنارت رد میشن نداری. کم کم از آدما نا امید میشی و آدم جدیدی به دلت نمیشینه که باش معاشرت کنی. آدمارو می بینی ولی انگار نمی بینیمشون! خسته ای و حس تنفر به خیلیاشون داری. حوصله عزیزترین کسای تو زندگیتم نداری , پدر و مادر خواهر برادر عمو دایی ووو...

کم کم دلت به جای خون تازه با غم و غضه پر و خالی میشه و میخوای قید همه چی رو بزنی تا بشون ثابت کنی دیگه واست ارزش ندارن. نمیخوای با آدمای توی پیاده رو همقدم شی و ترجیح میدی وقتی از کنارشون رد میشی هدفون توی گوشات باشه تا حتی صداشونم نشنوی! دلت میخواد تک تک چیزایی که باشون خاطره داری برداری و بذاری توی کوله ت و بری.

دلت میخواد دست اونایی که برات عزیزن و هم بگیری و با خودت ببری تا آدما روشون تاثیر نذارن و مثه اونا نشن. آره، اصن میدونی چیه؟ بدون که تحمل کردن هم تحمل میخواد , یه وقتایی باید بری رفیق... باور کن اینجوری خیلی بهتره!